جوجو کوچولوجوجو کوچولو، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 9 روز سن داره

جوجه کوچولوی مامان

عشق یکی یه دونه مامان

عاشقتم دخترکم نمیدونی روز به روز که بزرگتر میشی چقدر شیرین میشی جدیداً چه کارایی که نمیکینی و مامانو حیرون خودت کردی جیگر دقیقاً از زمانیکه رفتی تو هفت ماه به راحتی و بدون کمک و تکیه دادن نشستی شیر خشک به هیچ وجه نمیخوری و فقط شیر مامان و غذاهایی که برات میپزمو با لذت میخوری اما با این حال خیلی چاقالو نشدی و خدا رو شکر از نظر قد و وزن مشکل خاصی نداری بازم خدا رو شکر که فرزندی سالم و تندرست به ما عطا کرده که اگر روز و شب هم شکرشو به جا بیارم بازم کمه به خاطر داشتن فرشته نازی مثل شما نازگلکم مامان دیوونته یه دونه من عاشق رقص و اهنگ و شلوغی هستی یه اهنگ هست از احسان پایه خواننده مورد علاقه بابایی که این علاقه به شما هم منتقل...
8 آذر 1392

مسافرت چالوس و نمک ابرود

سلام به دختر یکی یه دونم که فقط خدا میدونه مامان چقدر عاشقشه و میخوادش داری روز به روز بزرگتر و شیطونتر میشی دیگه مثل قدیما تو ماشین اروم نمیمونی و موقعی که میخوایم بریم مسافرت یا حتی واسه گردش بریم بیرون پوست منو تو ماشین میکنی  ا   ولی باز با این حال انقدر جیگری که دلم واسه همین شلوغ بازیهاتم ضعف میره  وروجک مامان برای سوم مرداد من و شما و بابایی سه تایی رفتیم چالوس و ناگفته نماند که کلی هم خوش گذشت رفتیم تلکابین نمک ابرود . واقعاً جای فوق العاده و دیدنی ای بود و مهمتر از همه اینکه هوا هم ابری وخیلی لذت بخش بود   زمانی که رفتیم ساحل و شما برای اولین بار دریا رو دیدی عکس العملت خیلی ...
8 آذر 1392

یه عالمه اتفاق

سلام دخترکم باید ببخشید انقدر که دیر دارم اطلاعاتتو به روز میکنم خیلی از چیزا یادم نیست یا با تاخیر مینویسم ولی خلاصه وار برات مینویسم مثلاً تو این ماه خاله زهرا تو یه موسسه موقتاً مشغول به کار شد و چندین بار هم به دیدن شما اومد و شما هم کلی از این قضیه خوشحال میشدی تو این ماه28خرداد مامانی و بابایی (بابا و مامان من) رفتن کربلا و اخرهفته یعنی30 خرداد خاله ها ودایی اومدن خونمون و جمعه رفتیم سد لتیان که خیلی هم خوش گذشت و کلی هم عکسهای خوشگل از شما گرفتیم که بعداً برات میذارم هفته بعدش رفتیم گرمسار که بابایی و مامانی از کربلا اومدن برای شما کلی سوغاتی های خوشگل اوردن  و بعد از اینکه برگشتیم هممون به سختی مریض شدیم بمیرم برای تو دخ...
8 آذر 1392

ماه مهمانی خدا

                                                  .. .. .. رمضان ماه میمانی خدا .. .. .. پس از طی شدن دو ماه پرخیر و برکت رجب المرجب و شعبان المعظم، ماه خدا از راه می رسد، ماهی که عبد به دنبال معبود و عاشق به دنبال معشوق می گردد. ماه باز شدن درهای رحمت الهی به سوی بندگان الهی و ماه میهمانی حضرت حق. تنها ماهی که خداوند متعال به خاطر شرف و برتری اش از آن در مصحف شریف خود نامبرده است، ر...
6 آذر 1392

عروسی

سلام به روی ماه دخترم عزیز دل مامان تو این ماه بازم یه عروسی داریم 16خرداد عروسی پسر عموی باباست و من به همین مناسبت برات یه لباس عروس دوختم که بپوشی و ناز بشی گلم الان امکان گذاشتن عکس ندارم اما در اسرع وقت این کارو میکنم کلی خانم شدی و کمتر بهونه میگیری ولی تو این روزی من داشتم اماده میشدم برای عروسی پوست خاله رو کندی کلی میخندیدی و با وجود خستگی زیاد نمیخوابیدی کلی شیطون شدی  و به محض اینکه به سمت تالار حرکت کردیم خوابت برد و تا یک ساعتم تو سالن خواب بودی جیگر خوابالوی مامان با لباس عروست یه تیکه ماه شده بودی که چشم همه بهت بود نازگلکم امیدوارم تو لباس عروسی خودت ببینمت عزیز دلم ماچ ماچ ...
6 آذر 1392
1